نامرد

ساخت وبلاگ
ریرا میگوید:«تو خیلی تنبلی! دل درد بهانه است.»میگوید:«فقط برای این است که از زیر کار در بروی!» بعد هم دستش را در هوا تکان میدهد تا النگوهایی که آقاجان برایش خریده، قشنگ صدا بدهند. یادم هست آن روز آن قدر روی پای آقاجان نشست وموهای قهوه ایش را تکان تکان داد که به قول آبجی مریم دلش را برد و آقاجان النگوها را برایش خرید. مامان لیلا هم میگوید:«ریراخیلی دلبر است!» من نمیدانم دلبر یعنی چه اما فکر کنم ماهی هم خیلی دلبر باشد. ریرا ماهی را دوست ندارد چون من به او گفتم«ماهی از او خیلی خوشگل تر و دوست داشتنی تر است.»  یک روز که در حیاط بازی میکردیم زنگ در را زدند. از کنار حوض بلند شدم و به سمت در دویدم.در را باز کردم.ماهی و مادرش دم در ایستاده بودند.موهای فرفری مشکی اش را با گل سر صورتی بسته بود.دمپایی های صورتی اش را تا به تا پوشیده بود. لپ هایش مثل لپ های ریرا آویزان نبود همه اش آن بالا زیر چشمانش جمع شده بود.من را که دید خندید.حس کردم از پشت بام افتاده ام تو حوض. در را ول کردم و تا خانه دویدم.از پله ها بالا رفتم و بین کمد و دیوار نشستم. پاهایم را بغل کردم. تا وقتی صدای خداحافظی مامان لیلا نیامد، از جایم تکان نخوردم.از آن روز به بعد، عصر ها که همه میخوابیدند مینشستم رو پله های پشت بام و از پنجره به ماهی که درکوچه بازی میکرد نگاه میکردم. یک شب که با ریرا در ایوان خوابیده بودیم، ریرا روی هرستاره یک اسم گذاشت آن ستاره که از همه پرنور تر و بزرگ تر بود شد آقاجان و کناری اش مامان لیلا.آخر خاله میگفت مامان لیلا و آقاجان طاقت دوری هم را ندارند. بعد یک ستاره ی پرنور دیگر شد داداش علی. یک ستاره هم آن دور ترها بود و چون قشنگ تر از بقیه بود آن را دادیم به آبجی مریم. ریرا میخواست یک ستاره نامرد...ادامه مطلب
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 19:33



مشکل حل نمیشود! حداقل نه تا وقتی که بچه ها، درباره ی بهترین پدر و مادر و معلم ها مینویسند و پدر و مادر و معلم ها، درباره ی بهترین بچه ها...
نامرد...
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

خب احتمال زیاد بازگشت,یم به اینجا.
دلم برای اینجا و روزاش و شما تنگ شده بود.
شروع میکنیم دوباره به یاری خدا..
یاعلی:)
نامرد...
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

وسط حرف خانوم زنگ خورد. سریع به هم دیگه نگاه کردیم و من آروم گفتم:«بدو...» پله ها رو دوتایکی رفتیم پایین، طوری که وفتی رسیدیم به بوفه، دیگه نفسمون بالا نمیومد. گفتم:«بدو بـ..خر من پول نیـ..اوردم.» فاط نامرد...ادامه مطلب
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

یه سلامی هم بکنیم به دوستانی که منتظرن رتبه ی کنکور, بیاد و بپرسن!

دوست عزیز!!!! عُمرَنات:)))

نامرد...
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 133 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

همیشه رویا اونی نیست که خیر توشه... رویای من که انگار نه خیر توشه، نه خودش توشه!

کوروش فقیر

نامرد...
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 67 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

با چشمان ریز شده برای هزارمین بار به دفترچه ی انتخاب رشته خیره میشود. کلافه سرش را بلند میکند و نگاهش در نم سقف، باز هم دو چشم سبز را میبیند. چشمانش را محکم بر هم فشار میدهد. صدایی مردانه از لا به ل نامرد...ادامه مطلب
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 67 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04


گاهی خدا با همه ی بزرگی ش خودش میاد روی زمین و برای بنده ش آستین بالا می زنه. روی زمین راه می ره و راه های مارپیچ و گره های کور رو براش باز میکنه، جوری که دیگه هیچکس نتونه دوباره گره به کارش بندازه.

زهرای "تاب طناب دار"
نامرد...
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

حسین از صفحه ی لب تاب بیرون آمد. آرام روی پای زینب نشست. با خجالت خودش را کمی بالا کشید و لپ زینب را بوسید.نگاهش کرد و گفت:«میشه قول بدی وقتی بزرگ شدیم ماهی برای من باشه؟»

نامرد...
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:04

غیرت؛چیزی که همه فکر میکنند دارند ولی... این فیلم را باید ببینیم که شاید غیرتمان کمی بیدار شود. این فیلم را باید به خاطر صحنه ای که امیرعلی داد میکشد و میگوید:بی غیــــــــــــرت"ببینیم. یا به خاطر آن جایی که چرتکه می اندازند. یا برای مرتضی که بغض میکند و میگوید کم گذاشته است... و برای سکانس آخر! و برای سکانس آخر! دیدن این فیلم دلیل زیاد دارد... حتما ببین نامرد...ادامه مطلب
ما را در سایت نامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9nimmandelc بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 5 ارديبهشت 1397 ساعت: 17:44